بهاییت . . . !
1- امام جعفر صادق(بنیانگزار شیعهگری): خلیفه یا امام باید از سوی خدا برگزیده شود.
2- امام جعفر صادق: "مرا خدا برگزیده".
3- بعد از مرگ امام حسن عسگری(چون مرده و فرزندی در بیرون نمیداشته)، عثمان بن سعید نامی چنین گفته: او را فرزندی هست که نهانست و او امام میباشد.
4- یکداستان مهدیگری از باستان زمان در میان جهودان و ایرانیان میبوده که سپس به میان مسلمانان نیز آمده و آنان چنین میگفتهاند: کسی در آینده با یک نیرویی بیرون از آیین خواهد برخاست و جهان را به نیکی خواهد آورد.
5- عثمان بن سعید از این نیز سودجویی نموده و چنین گفته: آن امام ناپیدا مهدی نیز هست و روزیکه بیرون آید شمشیر کشیده جهانرا به نیکی خواهد رساند.
6- شیخ احسایی(بنیانگزار شیخیگری) پس از هزار سال برخاسته و چون دیده هزار سال زندگی امام ناپیدا باورکردنی نیست به تاویل پرداخته و چنین گفته: آن امام ناپیدا مرده است ولی گوهر او پایدار است و در یک کالبد دیگری خواهد آمد.
7- سید باب برخاسته و همان سخن احمد را گرفته و چنین گفته: من امام زمانم و آن گوهر در کالبد من میباشد.
8- هم او در میان دیگر گزافههای خود چنین گفته: پس از دیر زمانی خدا یکی را که بزرگتر از منست(من یظهره الله) پدید خواهد آورد.
9- بها اندکی پس از باب برخاسته چنین گفته: آن کس بزرگتر یا من یظهره الله من میباشم.
اینها نه چیز است که بروی هم آمده که اگر یکی پوچ باشد کیش بهایی بیبنیاد خواهد گردید...
(از کتاب بهاییگری اثر کسروی)
حالا چرا نقل از ایم کتاب؟!!!
هااااااااا
پس از کدوم کتاب